کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی     نوع شعر : مدح     وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین     قالب شعر : غزل    

زمین لبخند زد صد شاخه گل از خار بالا رفت            کنار برکه وقتی از بلندی یار بالا رفت

خودش را باخت خورشید از خجالت آب شد وقتی            علی با نور فوق العاده و سرشار بالا رفت


جهازِ خوش سرانجام شترها منبرش می‌شد            وقار آورده! با زیـباییِ بسـیار بالا رفت

به دستش آیۀ «ألیوم أکملتُ لکُم» گل داد            عیار شیعه از آن روز در بازار بالا رفت

چنان ماهی که حتی منکرش طاقت نیاورد و            برای دیدنش رندانه از دیـوار بالا رفت

پر از«مَن کُنت»مولا شد تمام دشت و سمت کوه            نـوای تهـنـیت یا حـیدر کـرار بالا رفت

یقین دارم نبی خود جانشینش را معمّم کرد            گمانم از همانجا حرمت دستار بالا رفت

الهی بشکند دستی که دل‌دل کرد و با کینه            برای بیعتِ با او کمی دشوار بالا رفت!

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

کامِ خود را در نجف، پُر از گهر باید نمود            با علی گفتن، جهانی پُر شکر باید نمود

با ولایِ حـضرت حـیدر امیـرالمومنین            سینه را بر آتش نفـرت سـپر باید نمود


تا بماند پرچـمش افـراشته در نُه فـلک            مثلِ عـلامه امـیـنـی‌ها خـطر باید نمـود

خواندنِ نهج البلاغه عینِ قرآن واجب است            بر کلامِ نـاطـقِ قـرآن نـظر بـاید نـمود

هرکجا که خدشه‌ای وارد شود بر شیعیان            جامۀ رزمِ شجـاعـت را بـبَـر باید نمود

مرگ بر تکفیری و بر داعش و بر ناصبی            دشـمنِ شـیـر خـدا را دربـدر باید نمود

در غدیر خم طلب کن از خدا روزِ فرج            با دعـا شـامِ تبـاهی را سحـر باید نمود

ذوالفقار حیدری امروز دست مهدی‌است            خصم را با ذوالفقارش در شرر باید نمود

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثمن

بـاز هـم آئـیـنـه‌هـا عــیــدِ ولایـت آمـده            شیـعـیانِ مـرتضی! وقـتِ ضیافت آمده

خنده را از لب نیاندازید عیدِ واقعی‌ست            سیـنه چـاکانِ عـلی هـنگـامِ بیعـت آمده


کینه معنایی ندارد پس محبّت پیشه کن            صد بـشارت لحـظـۀ عـقـدِ اخـوّت آمده

در غدیر خم نمایان شد همه اکمالِ دین
گفت پیغـمبر: عـلی باشد امیرالمـؤمنین

کیست این مولا؟ که آقای دو عالم می‌شود            هر که خصمش شد نصیبِ او جهنّم می‌شود
دل به مهرش گر ببندد خارِ بی‌مقدار هم            مـطمئـنم آخـرش یک روز آدم می‌شود
اشکِ شوقی که فرو ریزد ز چشمِ شیعیان            بی‌برو و برگرد خالص تر ز زمزم می‌شود

در غـدیر خم به جوش آمد عنایاتِ خدا
شاهِ عالم شد پس از احمد علی مرتضا

هیچ می‌دانی که بی‌مهرِ علی دین باطل است            با ولای مرتضی هر عیب و نقصی کامل است
قـنـبرِ کـاشانه‌اش بالاتر از هر مکـنـتی            شاهِ عالم هم که باشد بی‌علی چون سائل است
هـدیـه‌ای آریـد دلهـا را به درگـاهِ عـلی            دل که جای خود هزاران جان یقین ناقابل است

در غدیر خم شریعت شد ولای مرتضی
شد شعارِ نُه فـلک جانها فـدای مرتضی

ما عـلی گویانِ عـالم را خـدا کرده جدا            ایزدِ یکـتا به دستِ مصطـفی کرده جدا
ما عـلی گـویـانِ عـالم بهـترینِ مردمیم            ما ز پا افـتادگان را مرتضی کرده جدا
عشق بر شـیر خـدا را فـاطـمه آموخته            ما اسیران را خود خیرالنـسا کرده جدا

این کلامِ نغز می‌دانی ز ختم الانبیاست
بهترین اعیادِ این اُمّت غدیرِ مرتضاست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

کیست این مولا؟ که آقای دو عالم می‌شود            هر که خصماش شد نصیبِ او جهنّم می‌شود

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : داود رحیمی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : مربع ترکیب

خدا می‌خواست بنویسد که بسم‌الله یعنی چه!            صراط المستقیمش چیست آیا؟ راه یعنی چه؟

بفهماند به مهر و ماه اصلا ماه یعنی چه!            به شاهان جهان گوید مراد از شاه یعنی چه؟


خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود
که وجه‌الله و عین‌الله و بسم‌الله حیدر بود

خدا می‌خواست در خلقت علی نقش آفرین باشد            علی یک نسخه از ذات خودش روی زمین باشد
خدا می‌خواست از اول که تا آخر چنین باشد            فقـط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد

از اول تا همان آخر همین را گفت پیغمبر
امیر اصلا به جز حیدر ندارد معنی دیگر

خدا با خلق حیدر جلوۀ خود را نشان داده            پس از آن یاعلی گفته به آدم روح و جان داده
طنین یا عـلی‌هایش عـوالم را تکان داده            علی گفته‌است و آرامش به جان این جهان داده

به آدم گفت برخیزد ز جایش یاعلی گوید
و یادش داد هر شب در دعایش یاعلی گوید

عـلی را حاکم ملـک سلیمانی خود کرده            دلش را مخزن اسرار پنهانی خود کرده
نجف را تکیه‌گاه عرش رحمانی خود کرده            و این ایوان طلا را وقف مهمانی خود کرده

هر آن‌کس که نجف رفته‌است مهمان خداوند است
بپرس از من دلیلش را: علی جان خداوند است

عـلی دروازۀ عـلم نـبـی، دروازۀ قـرآن            عـلی راز هـمان اعجـاز بی‌انـدازۀ قرآن
عـلـی مـتـن کـلام‌الله در شـیـرازۀ قـرآن            کلامـش مـو نمی‌زد با کـلام تـازۀ قـرآن

من از نهج‌البلاغه شرح قرآن را درآوردم
از ارکان نمازش روح ایمان را درآوردم

علی معمار این جان و علی معیار ایمان و            علی سالار انسان و علی سردار میدان و
علی اذکار عرفان و علی اسرار قرآن و            علی انوار تابان و علی تکرار یزدان و

همه این‌ها علی هست و علی تنها همین‌ها نیست
علی اندازۀ فهم زمان‌ها و زمین‌ها نیست

خـدا از اول ایـجـاد تـا حـالا عـلی گـفـته            فقط در وصف حیدر “لا فتی الا علی” گفته
سلونی” را در این عالم فقط مولا علی گفته            ببین هفتاد دفعه دشمنش “لولا علی…” گفته

دریغا! دشمنانش مرتضی را درک می‌کردند
ولی یاران به هر هنگامه او را ترک می‌کردند

اگر حیدر به یک سو رفت و عالم سوی دیگر رفت            نجات از آنِ آن فردی است که دنبال حیدر رفت
سعادت‌ را هرآنکس خواست با پا نه که با سر رفت            از آن راهی که سلمان رفت و مالک رفت و قنبر رفت

صراط المستقیم است و به جز حیدر صراطی نیست
علی راه نجات است و جز او راه نجاتی نیست

برای پیکر ایمان، امیرالمومنین سر بود            تماشای جـمالش از عـبادات پیـمـبر بود
علی معنای قرآن و علی تفسیر کوثر بود            علی ذکر قنوت هر شب زهرای اطهر بود

نبود از عشق تعریفی، علی معشوق زهرا بود
علی داند که عشق و عاشقی مخلوق زهرا بود

کسی که بی‌علی باشد قیامت کور خواهد بود            رفیق مرتضی در غصه هم مسرور خواهد بود
عذاب از جسم و جان شیعیانش دور خواهد بود            و بدخواه علی پیش خدا منفور خواهد بود

جهنم چیست غیر از اینکه از حیدر جدا باشم؟
بهشتم چیست؟ این که در پناه مرتضی باشم

گدای مرتضی مُلک دو عالم را نمی‌خواهد            اسیر عشق حیدر غیر ازین غم را نمی‌خواهد
دلم از دست حیدر حاجت کم را نمی‌خواهد            از او غیر از ولی‌الله اعظم را نمی‌خواهد

مگو یوسف که بعد از این زلیخا را نمی‌خواهی
میان این‌همه عاشق نگو ما را نمی‌خواهی

برای ماتـمی جز مـاتـم مـولا نمی‌سوزم            مرا آتش بزن جانا که جز اینجا نمی‌سوزم
علی شمع است و من گِردش چنان پروانه می‌سوزم            در این دنیا که می‌سوزم در آن دنیا نمی‌سوزم

دلی که پر شد از عشق علی آتش نمی‌گیرد
دل پـروانه می‌سوزد ولی آتش نمی‌گیرد

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : مجید تال نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : مثنوی

خیالش باز، شعری بر لبم بی‌اختیار آورد            که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد

کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی‌ست            دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی‌ست


نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی            نوشتم بی‌علی هیچم، چه توضیح اضافاتی

نوشتم شمس؛ دیدم گنبدش زیباتر از آن است            نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است

به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تر از آن است            نوشتم عرش؛ دیدم مرتضی اعلی‌تر از آن است

شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم            صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم

من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد            همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد

سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی‌داند            علی نادیده می‌بیند،علی ننوشته می‌خواند

چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را            کسی از ابتدا تا انتهـا نشناخت حـیدر را

کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی            گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی

به چشم حاجیان شور تماشا می‌رسید آنروز            کنار برکه‌ای دریا به دریا می‌رسید آنروز

نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت            زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت

نفس‌ها حبس شد، در سینه‌ها خوف و رجا افتاد            بدون همهـمه زنگ شترها از صدا افتاد

زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود            همه باخویش می‌گفتند آیا حج آخر بود؟!

نبی فرمود بسم الله، ای ارض و سما بشنو!            گواهی باش ای تاریخ! پـیغـام مرا بشـنو

دوباره صحبت از اسرار خلقت می‌کنم آری            ولی این مرتـبه اتمام حجّـت می‌کنم آری

تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟            بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟

نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم!            نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم!

نبی همدوش مولا آسمان‌ها را هوایی کرد            خدا از شاهکار آفـرینـش رو نمایی کرد

نبی فـریاد زد، بر عـالـم و آدم مسـلم شد            عـلیّ بن ابی‌طـالـب، ولی‌الله اعـظـم شـد

برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست            شهادت می‌دهم جز او امیرالمومنینی نیست

شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟            طواف مرتضی کردید آری (حَجُّکم مقبول)

الهی گُر نگـیرد آتش خامـوشِ بعضی‌ها            الهی که بسوزد پنـبۀ در گوش بعضی‌ها

پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر            ازین دنیای فـانی بـسته‌ام بار سفـر دیگر

وصیت می‌کنم هرکس که من مولای او هستم            بداند این علی هارون و من موسای او هستم

که عقبی بی‌علی فانی و دنیا باعلی باقی            غدیر خم به جوش آمد؛ الا یا ایها الساقی!

امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر            عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر

علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر            علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر

(اَشدّاء علی الکـفار) قَـتّال العرب؛ یعنی            جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی

خـدا وقت تماشـایش، دلِ بی‌طاقـتی دارد            خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد

پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟            علی بی‌تاج و مسند نیز بر دلها حکومت داشت

برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است            دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است

میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی‌ست            اگر خون ریخت، درمان کرد، اعجازش یداللهی‌ست

ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری، زر ساخت            هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت

عوالم را ببین، آتش علی دریا علی گفته            که حتی دشمنش در وصف او (لولا علی) گفته

علی هرگز نمی‌بندد به روی هیچ کس در را            کسی از ابتـدا تا انتها نشناخت حـیدر را

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : احمد حسین پور نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

در کویری که به دریای کرم نزدیک است            عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم نزدیک است            کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است


در مـقـامـت دهـنـم بـسـته بـمـانـد بـهـتر
عـشـق آهـسـته و پـیـوسـته بـمـاند بهـتر

‏ ‏نخـل‌ها اشک تو را زیر نظـر داشته‌اند            رودهـا از جَـرَیـان تـو خـبـر داشـتـه‌انـد
بـادهـا پـرده ز اسـرار تو بـر داشـتـه‌اند            خـاک‌ها چـشم به دسـتان پـدر داشـتـه‌اند

ابرها با کـرمت مـایـۀ رحـمـت شـده‌انـد
فقـرا در حـرمت صاحب مکـنت شده‌اند

‏‏شمّه‌ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن            لافـتـایـی شـدن و سـاقـی کــوثــر بـودن
فـاتـح یـک‌تــنـۀ قـلـعــۀ خـیــبــر بــودن            بـا پـیــمـبـر هـمـۀ عُـمـر بــرادر بــودن

نـفـسـت عـطـر نـفـس‌هـای مـحـمـد دارد
بردن نـام تـو شـیـریـنـی بـی‌حـد دارد...‏

نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم            متـفـرّق شـده بـودیم که یـک‌دست شـدیم
عاشق هرکه به یـاران تو پیـوست شدیم            تا ز پـیـمانۀ «اَکـمَلـتُ لَکُـم» مست شدیم

عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد
نان بـد گـوی بـد انـدیش تو را آجـر کرد

اولین مرحلۀ عشق، پـریشان شدن است            اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی مـلک سلیـمان شدن است            زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است

در شـب قـدر بـه آوای جـلـی مـی‌گـویـد
بـه عــلـیٍ بـه عــلـیٍ بـه عــلـی مـی‌گـویـد

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : عماد بهرامی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای که جانم فـدای این جـانـان            عـیـد مبعـث غـدیر را قـربـان
آن غـدیری که فاش در قـرآن            گفته «أکـمَلتُ دیـنُکُـم» یزدان


هـمۀ حرف در هـمین آیـه‌ست
عشق حیدر ستون و سرمایه‌ست

و‌ نـبـی بـیـمـه کـرد ایـمـان را            روی دسـتش گـرفت قـرآن را
زیر پا می‌گذاشت شـیـطان را            می‌شنید از خـدا عـلی جان را

در دلش شـور و التهـاب افتاد
تـازه کـشـتی دین به آب افـتاد

به لب مرتضی چه لبخندی‌ست            حیدر و مصطفی چه پیوندی‌ست
خلق این دو تهِ هـنرمنـدی‌ست            سـنـد واضـح خــداونـدی‌سـت

دو ‌دلاور دو دلــبــر دلــبــنــد
این دو دریـا بـهـم چه می‌آینـد

حرفی از بخـشـش کـثـیر نبود            بـهـر اسـلام یک‌ امـیـر نـبـود
به مـحـمـد کسـی وزیـر نـبـود            گر سـر راه دین غـدیـر نـبـود

گر نبی خـاتـم النـبـیـیـن اسـت
اقـتـضای ولایـتـش ایـن اسـت

علوی زاده‌ام سرودم علی‌ست            رشته رشته به تار وپودم علی‌ست
عـلت سـیـنۀ کـبـودم علی‌ست            مثل زینب همه وجودم علی‌ست

مـثـل زهــرا شـده تـرانـۀ لـب
لَـکَ لَـبَّــیـک یٰـا اَبَــالــزِّیـنَـب

زیـنـبـش ربـناست جان زینب            جانِ جانـان ماست جان زینب
هـمـۀ کـربـلاسـت جـان زینب            زینت مرتـضاست جان زینب

می‌پـرم با دلم به عـشـق عـلی
نـجـف زینب و دمـشـق عـلـی

بـانـوی اعــظـم جـلـیــلـه مـدد            حـضـرت مـریـم قـبـیـلـه مـدد
تا به عـرش خـدا وسـیله مـدد            جـبـل الصـبـر یا عـقـیـلـه مدد

صبر تو ذوالفـقـار برّان است
بی‌تـو اسـلام نامـسـلـمان است

چون دراز است پیش تو‌ دستم            چـشـم بر لطف دیگران بسـتم
تـا که اُمُّ الـمـصـائـبـی هـسـتـم            با خودم عشـق می‌کـنم، مسـتم

نام تـو ذکـر ربـنـای من است
اولین زیـنـبی خـدای من است

تو بهاری خـزان نخـواهی شد            بـحـر آبی و دهـر مـاهـی شـد
لشـگرت سوی شـام راهی شد            با رقـیـه عـجـب سـپـاهـی شد

در کـنارت سـکـیـنه را داری
آبـــروی مــدیـــنـــه را داری

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : علی اکبر نازک کار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن قالب شعر : ترکیب بند

دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد            که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد

حقیر می‌شود هر آنکسی که نیست با علی            امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد


اسیـر عـشق او که بـنـده هـوی نمی‌شود            بنده نشد هوائـیـش مگر اسـیر عشق شد

فرشتگان قـرب حق از او مدد گرفته‌اند            چرا که جبرئیل هم دخیل پـیر عشق شد

برای پـیـرو صـراط مـسـتـقـیـم تـا خـدا            بزرگراه کربلا- نجـف مسـیر عـشق شد

نوشـته روی لـوح سـیـنه تـمام شـیعـیان            غدیر روز پُر غرور بی‌نظـیر عشق شد

شراب می چکد ز دفترم که امشب از شعف

شده است نعره قلم علی علی نجف نجف

شـدنـد بــنـده کـرامــتـش تــمـام جـودهـا            رکـوع کـرده‌اند در بـرابـرش عـمـودها

قیام کـرده کـعـبه پـای قـامـت قـیـامتـش            که حُـب اوست عـلـت قـبـولی سجـودها

وجود اوست روح دین، بگو به منکر علی            قبول نیست سجده و رکـوع بی وجودها

مگر به لطف مرتضی شویم عاقبت بخیر            وگرنه شد ضرر بـدون او تـمام سـودها

همانکه چـارچـوب دین بـنا شده بـنام او            همانکه بغض و حُب اوست معنی حدودها

علی‌ست ناخـدای کـشـتی نجـات تا خـدا

علی‌ست بـدر حـق نمای لـیـلة‌الـمـبیت‌ها

شدند عرشیان و فرشیان خراب باده‌اش            جهان بنا شده فـقـط به پـاس خانواده‌اش

نمی شود نصیب هرکسی صراط مرتضی            فقط حلال زاده می‌رسد به پای جاده‌اش

هزار سال رفته از شب عروج، همچنان            به گوش عرش میرسد صدای فوق العاده‌اش

اگرچه یکه تاز شده به تخت شاهی جهان            ندیده بر تنش کسی به جز لباس ساده‌اش

نگاه ذوالفقار او بس است اینکه جان دهند            سپـاهِ در مـقـابـل از سـواره و پـیـاده‌اش

همانکه طفل او به یک نگاه مرده زنده کرد            مسیح هـم نـفـس نـمی‌کـشـید بی‌اراده‌اش

نشسته در جوار حق کسی که باعلی نشست

هر آنکه گشت بنده علی شده خداپرست

قسم به بغض بی‌سپر، قسم به آه ذوالفقار            که بوده دین همیشه زیر دِین شاه ذوالفقار

به غیر ثروت خدیجه زنده مانده دین حق            به گـفـته نبی همـیشه در پـنـاه ذوالفـقـار

کسی که عدل می‌چکد از آستین جبر او            کشانده یک سپاه را به دادگـاه ذوالـفـقار

سپاه ظلمتی که کرده است بین دست شمس            میان ظهـر رؤیت هـلال مـاه ذوالـفـقـار

هر آنکه شک کند فقط کمی به حق مرتضی            به کفر محض میرسد ز دیدگاه ذوالفقار

قسم بحق بهشت هم به این شعف نمی‌شود

هیچ کجا برای من مثـل نجـف نمی‌شود

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن قالب شعر : مربع ترکیب

غـم‌ها که به سر آمد آغـاز ظـفـرها شد            الوعـده وفا! روز دندان به جگرها شد

چشمان پیـمبر هم معـطـوف گذرها شد            حـجّـاج رسـیـدنـد و پـایـان سفـرها شد


وا کرده بـغـل برکه بر روی مسافـرها

گـویا که خـدا داده سـوغـات به زائرها

انقدر جهـاز آمد کوهی شد و بالا رفت            چشمان همه سویش من باب تماشا رفت

احـمد به فـراز آن هم شانه مـولا رفت            موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت

مـوقـوفۀ حـیـدر بود هر خط بـیـانـاتش

یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش

می‌گفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست            هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست

سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست            شمشـیر رسول الله کرار دلاور کیست

انگـشـتر ایـمان را همواره نگـین بوده

بر شانه من رفـته مـعـراج نشـین بوده

یا رب به علی بوده یک عمر دعای من            هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من

جانم به علی بند است جان داده برای من            بی‌واهمه در بـسـتر خوابـیده بجای من

وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیمان زد

خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد

مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت            از زندگی اش دل کند با مرگ رفاقت داشت

با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت            حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت

بایـد به دل مـؤمن عـشـقی ازلـی بـاشد

بر هر که امامـم من مأمـومِ عـلی باشد

من می‌روم ای امت زیر نظرش باشید            تنها نشود یک وقـت مثل سپـرش باشد

روزی نرسد داغی روی جگرش باشید            با آتش و با هیزم در پشت درش باشید

روزی نـرسد باشـد در بین شـما تـنهـا

در پیش نگـاه او سـیـلی بخـورد زهـرا

کاری نکـنید از درد شـبها بـشود بیدار            از درد کبودی‌ها از زخم نوک مسمار

زینب ببرد ارث از این سوختن و آزار            یثـرب برسد تا شام کـوچه برسد بازار

یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب

وای از اثر شـلاق وای از کـمر زینب

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سیدهاشم وفایی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

ما نـور دل از مركز خـورشید گرفتیم            با مـهـر عـلـی جـلـوۀ تـوحـید گرفـتـیم

عـطر عـلـوی زین گـل امـیـد گرفـتـیم            با خـاطـرۀ عـیـد عـلـی عـیـد گـرفـتـیم


از خّم غدیرش همه دم سرخوش و مستیم

ما خـاك نـشـین ره او بـوده و هـسـتـیم

تنها نه دلم زمزمه پـرداز غـدیـر است            مرغان سحر را به لب آواز غدیر است

عیسای نبی مات ز اعجاز غدیر است            موسی همه جا حیرتش از راز غدیر است

در وادی مـوعـود و در آن آیـنــۀ راز

بـا حـكـم خـدا داد نـبـی بـر هـمـه آواز

این نور خدائی كه مرا مهر منیر است            سرچشمۀ جوشنده‌ای از خیركثیر است

محـبـوب ترین خلـق خداوند قـدیر است            تنها همه جا اوست كه بر خلق امیر است

ایـن است عـلـی آیـنـۀ قـدر و جـلالـت

كردم به همه خـلـق من ابـلاغ رسالت

ای مـردم آگـاه عـلـی رهـبر دین است            مـولا به شما مـردم اسلام هـمین است

برمكتب ایمان و شرف یار و معین است            مهرش همه جا بهرشما حبل متین است

هركس كه بود یار علی یار رسول است

با مهر علی طاعت مخلوق قبول است

این آیـنـه، تـوحـیـد نـشان است بـدانـید            گـنـجـیـنۀ ایـمـان و امـان است بدانـیـد

افـضل ز هـمه خلق جهـان است بدانید            او گـلـشن سـرسـبز جـنـان است بدانید

هركس كه جدا شد ز علی اهل جهیم است

آگاه از این حرف خـداوند عـلـیم است

اســلام جــز او قـافـلـه ســالار نــدارد            دین غـیـرعـلی یـار و مـددكـار نـدارد

هر كـس به ولای عـلـی اقـرار نـدارد            بـا گـلـشن فـردوس سـر و كـار نـدارد

سرچشمۀ عشق و شرف و نور غدیر است

بی‌بهره ز مهرش به صف حشر فقیر است

آن روز دل از زمزمه خاموش نمی‌شد            غم با دل پُر شـوق هم آغـوش نمی‌شد

امروز دل خلـق پـرُ از جـوش نمی‌شد            گر خـاطـرۀ عـشـق فـرامـوش نمی‌شد

افـسـوس كه پیـمانۀ پـیـمان بشكـسـتـند

با غـصب خلافت به خلافت بنـشـستند

با آنكه علی جان نبی و دم هستی است            با آنـكـه دلش آیـنـۀ محـرم هستی است

با آنكه شب و روز علی درغم هستی است            مظلوم ترین رهبر این عالم هستی است

گـفـتـند اگرچه به همه خلـق امیر است

آغـاز غـریـبی عـلی روز غـدیـر است

بنویس«وفائی»كه علی چشمۀ نوراست            انـوار ولایش شجـر وادی طـور است

او مظـهر الطاف خـداوند غـفـور است            در حشر مرا مهر علی برگ عبور است

جز او به صف حشر مرا هم نفسی نیست

غیر از علی و آل علی دادرسی نیست

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : عادل حسین قربان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگـر چه رتـبـۀ او در غـدیـر معـنا شد            ولی حـقـیـقـتِ این مـرد دیـر معنا شد

قـسـم به معنیِ آیـاتِ "هَـلْ أَتى" با او            هـمـیشه حـقِ یـتـیـم و اسـیـر معنا شد


همین که دستِ علی در غدیر بالا رفت            برای بـارِ نـخـسـتین "امیـر" معنا شد

کسی مطابقِ هارون برای موسی بود            برای حـضرتِ طـه وزیـر مـعـنـا شد

کسی که وقتِ رکـوعِ نـماز می‌بخـشد            فـقـط به دستِ علی دستگـیر معنا شد

همان علی که ابرمردِ فتحِ خـیـبر بود            همان که وقت نبردش "دلیر" معنا شد

کتابِ فـضلِ عـلی قـرن‌ها نوشته شده            ولی حـقـیـقتِ این مـرد دیـر معـنا شد

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : علیرضا وفایی نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

اذکار تـسـبـیـح مـناجاتـم طرب داشت            محراب گـویا نیت عرض ادب داشت
نام علی می‌جوشد و سجاده تب داشت            ذی‌الحجۀ این روزها بوی رجب داشت


شام سقـیفه مُرده و صبح غـدیـر است
کافر بمـیـرد هر که بی‌حُبّ امیر است

یکـتـا خـدا، یکـتـا عـلی، یکـتـا پیـمبر            تکـلـیف را روشن نـمود آنجا پـیـمـبر
فـرمـوده مـدح حضرت مولا پـیـمـبـر            دسـت عـلی را مـی‌بـرد بـالا پـیـمـبـر

اتـمـام حجّـت کرد با گمراه و بدخـواه
پـس نیست دسـتی روی دسـتان یـدالله

از دشمنانش پست و بی‌بنـیادتر نیست            از بـنـدۀ حـیـدر کـسـی آزادتـر نـیست
از خــانـۀ مـولای مـا آبـادتـر نـیـسـت            از شخص زهرا هیچ شخصی شادتر نیست

اسـم علی حک شد به گردنـبـند زهرا
دنـیـا نـمی‌ارزد به یک لـبخـنـد زهـرا

بی‌بی‌ست شخص فاطمه آقاست حیدر            مـادر بـتـول و حضرت باباست حیدر
مانـند کـفـو خویش بی‌هـمتاست حـیدر            مـولاتـنـا زهـرا و مـولانـاست حـیـدر

هرکس که مهر حـیدر و زهـرا ندارد
در جــرگـۀ انـسـانـیـت هـم جـا نـدارد

در خشکسال حسرتم باران دلم خواست            من بی‌سر وسامانم و سامان دلم خواست
چون درد بی‌درمان شدم درمان دلم خواست            یاد نجف افـتاده‌ام، ایـوان دلـم خواست

شکرت همینکه سایه‌ات را کم نکردی
گــنــدابـی آدم شـد مــرا آدم نـکــردی

عالی نجف، اعلا نجف، والا نجف بود            یکتا نجف، زیبا نجف، رویا نجف بود
چون احسن الاحوال دلها را نجف بود            حـتـی شـروع اربعـیـنـم با نـجـف بود

اذن پــیـاده رفـتــنـم را مـرتـضـی داد
وقتی قسم دادم به زهرا… کـربلا داد

هر چند ما از سـیـنـه چاکـان شـمائـیم            عـبد نجـف هسـتیم و لنگ کـربـلائـیـم
بـعـد از غــدیــر آمـادۀ مــاه عـزائـیـم            بـوی مـحــرم آمـده، سـر بـه هـوائـیـم

آهـسـتـه آهـسـتـه بـنـی هـاشـم مـی‌آیـد
کـم کـم صـدای اکـبـر و قـاسـم مـی‌آید

بر روی لبها خنده هست و نیست ناله            دارد به دور نـاقـه‌هـا از نــور، هـالـه
در کــاروان خـویـش دارد بــاغ لالــه            بـر شـانـۀ عـبــاس مـی‌آیــد سـه‌سـالـه

این کـاروانی‌هـا چـقـدر اطـفـال دارند
حتی زنان در دست و پا خلخال دارند

آغوش گرم مادری با شیـر خواره‌ست            تنـظـیـم لالائـیـش هم با گـاهـواره‌ست
در گوش دختر بچه ها هم گوشواره‌ست            اینجا نه معجر سوخته نه پاره پاره‌ست

هم کاروان، خورشید و هم مهتاب دارد
مـشـک عـمـوی بـچـه‌هـا هم آب دارد

اینـجـا نـخـنـدیـدنـد بر چـشـم تـری هم            اینجا نبـردنـد از کسی انگـشـتـری هم
ایـنجا نـخـورده تـازیـانـه دخـتـری هم            حـتی نـبـریـدنـد در مـقـتـل سـری هـم

امـسـال شـاید یک مسـلـمـان آب آورد
یـک سـایـبــان بـالا سـر اربــاب آورد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

اذکار تـسـبـیـح مـنـاجـاتـم طرب دارد            مـحـراب گـویا نیت عرض ادب دارد
نام علی می‌جوشد و سـجاده تب دارد            ذی‌الحجۀ این روزها بوی رجب دارد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در گوش دخترهای طفلی گوشواره‌ست            اینجا نه معجر سوخته نه پاره پاره‌ست

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دل سپردیم به عشقش، چه اسیریم اسیر             طیّب الله به این حـضرتِ دلـدارِ دلـیر

«درِ» علم است و در از قلعۀ خیبر کنده             پسرِ مرحب از این واقعه شد یک شبه پیر


می‌نشستند دو زانو؛ پُرِ از شرمِ حضور             مالکِ اشتر و مقداد، سر افکنده به زیر

چشم در چشم شدن کارِ فقط فاطمه بود             چونکه سخت است گذر کردن از این راه و مسیر

هم هم آغوشِ یتیمان شد و هم در میدان             همه گـفـتـند کسی آمـده با هـیبتِ شـیر

ذوالفقارش شده یک لشکر و دستانِ خدا             غضبُ الله نوشته‌ست به روی شمشیر

علوی مذهـبمان کرده خدا روزِ الَست             گفته این است برای همگان نِعمَ الامیر

رفت تا هجده ذی‌الحجّه به پیغمبر گفت:             جز علی هیچکسی را به خلافت نپذیر

سندِ مـحـکـم آن آیۀ «ألـیـوم لکُم ...»             منکرش را بنـشان و بگـو آرام بگـیر

مُهر تأیـیدِ نـماز است فـقـط حبّ عـلی             نام او اصلِ اذان است و رکوع و تکبیر

از خوشِ حادثه بر ساحـت پیـشانیِ ما             نام او حک شده! زیباست عجب این تقدیر

نسل در نسل، یقـیناً به عـلی مُنـتَـسبیم             شـجره نـامـۀ ما را بنـویـسـید غـدیـر!

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : حسین ایمانی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

ای آسـمان مُـبـلِّـغ عـشـق و کمال تو            وِرد لب ملائکه خُـلـق و خـصال تو

یا قـاهـِر العَـدُوِّ… وَ یا وٰالِـیَ الـوَلی            شد مَظْهـَرُ العـجـائِب عـالَم خـیال تو


بـُــردنــد انــبــیــاءِ الـهــی و اولــیــا            حسرت به سجده‌های تو و شور و حال تو

شـرح قَـدَر به معـرکـه‌هـا اقـتـدار تو            شـأن نُــزول عـدلِ خـدا اعـتـدال تـو

عینُ الیقین و حِصْنِ حَصین، فاتح المبین            رویای اهل جنـةُ الاعـلیٰ وصـال تو

پروانه هم در آتش عشق تو شعله خواست
شکـرِ خدا که حُبِّ تو در تار ُو پود ماست

مـعـنا کـنـیـد واژۀ نِـعْـمَ الـنّـصیـر را            نـوکـر شـدم خـدا بـشـنـاسـم امیـر را

شکر خـدا که حُـبّ وصیّ نبی، علی            بد مست می‌کند به خدا این حـقیر را

دست خدایی و صفت دسـتگـیری‌ات            دارد هـوای طـفـل یـتـیم و فـقـیـر را

اربـابـی و غـلام خـود آزاد می‌کـنـی            جـان حسـن رها نکـنی این اسـیر را

با دسـت خود پـیـالـۀ آبی درست کن            تـا مَـزْمَـزَه کـنـیـم کـمی الـغـدیـر را

عـلّامه هم غلام غـلامان حیدر است
مولای ما قیامت و ساقی کوثر است

با هـر قـیـام تو شـده بـرپـا قـیـامـتـی            در هر رکـوع تو شده دیـده کـرامتی

تکـبیر تو بزرگی رب را نـشان دهد            رفتی به سجده گفت خدا چه سعادتی

وَالله در تـشـَـهُّــدِ بـی اَشـهــدِ عــلــی            پـیـدا نـکـرده عـرش الـهـی دیـانـتـی

بعد از سلام های نمازی که خوانده‌ام            گفتم هزار شـکـر که هـسـتم ولایـتی

افـتــادم و بـلـنـد شـدم یـا عـلـی مــدد            افـتـادنـَم بـرای مـن آورده نـعــمـتـی

این اوج غربت است، منم یاور علی
این اوج عزّت است، منم نوکر علی

فـرمـانـدهـی کـُلِّ قـــُوا شـاه لافــتـیٰ            شمشیر و شیر حضرت حق کیست؟!مرتضی

یار و وصی حضرت ختم رسل علیست            سـردار بدر و خیبر عـلمـدارِ ماسـوا

حرف علیست قول نبی وَحی کردگار            حیدر قَسیم نار و جنان است در جزا

یا مرتضی تپـشْ تپـشِ قـلـب فـاطمه            ذکـر لـب کـریـم حـرم شــور نـیـنـوا

شاهـنـشَه غـدیر حسـابم کـنـد اگر            دل می‌شود مُـحـرّمـی و نـذر کـربلا

سـیـنه زن حسـین توأم شاه لـو کـَشَف
پـای رکـاب وارث تو می‌روم نجـف

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

هستم فراری از مِی و انگور این ضریح            بد مست می‌کند به خدا این حـقیر را

رباعی های عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : میثم مؤمنی‌نژاد نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

جبریل مکرر این صـلا را سـر داد            بـلّـغ، بـلّـغ… نـدا بـه پـیـغـمـبـر داد
فرمان خـداست: بر سر دست بگـیر            آن دست که در رکـوع انگـشـتر داد


**********************

چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت            قـرآن مجـسـم، به روی سـینه گرفت
فرمود: علی از من و، من از علی‌ام            آئـیـنـه به روی دست آئـیـنـه گـرفت

**********************

آن روز که خم، به دست دو دریا رفت            فـردوس به خاک‌بوسی صحرا رفت
فریاد فلک به «اِکفِیانی» برخواست            تـا دست مـحـمـد و عـلـی بالا رفـت

**********************

خـورشـید طلـوع کرده از لـبخـندش            نور است و هزار رشته در پیوندش
دیـدنـد در آسـمــان دسـتــان رسـول            دست عـلی است و یـازده فـرزندش

**********************

در آیـنه مهـر و مه، شـکـوفایی کرد            دسـتـان عـلـی، بـلــنـد بــالایـی کـرد
آن روز خـداونـد، خـودش از مـردم            با سـورۀ « مـائـده » پـذیـرایی کرد

**********************

بت‌خانۀ شرک را شکستی ای دست            بر خـندق جهـل، راه بستی ای دست
هر جا که نشان «فـوق ایدیهم» بود            معـنای «ید الله» تو هستی ای دست

**********************

«والـعـصر» که آیه آیۀ آن به عـلی            می‌خورد قسم، به دین به قرآن به علی
»اِنسـانَ لَـفی خُسـر» بود دشـمن او            بـاید که بـیاوریم «ایـمـان» به عـلی

**********************

در ســجــدۀ شـکـر آفــتــاب افــتـاده            جـــای قـــدم ابـــوتـــراب افـــتـــاده
عـمـری‌ست که از حلاوت نام عـلی            حــتــی دهــن کــویـــر آب افـــتــاده

**********************

سرچـشمۀ روشن حیات است غـدیر            عـطر ملکـوت صلوات است غـدیر
گرچه به بلـنـدای شـکوهـش نرسـیم            کـوتاه‌ترین، راه نـجـات است غـدیر

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

عهدی شکسته شد غم آن ماجرا که هست            مَن کنتُ را غدیر نخواندی، منا که هست
پیمان ببـند فرصت قـالـو بلی که هست            باشدعـلی خدا نه، ولی ناخدا که هست


بعد ازخدا بزرگ همه ماسوا که هست

ناد عـلی بـخـوان و بگو یکـصدا عـلی            فـریـاد کن به مـأذنـه، حـیّ عـلی عـلی
هم فاطمه است حیدر و هم مصطفی علی            بعـد از خدا و بعـد رسـول خـدا، عـلی
ساقی است گر شراب نداری بیا که هست

یک یا علی‌است فاصله از عشق تا علی            یوسف! چه غم زمکر زنان، باش با علی
وا می‌شـود تـمـامی درهـا بـه یـا عـلی            لشگر گشا علی‌است و مشکل گشا عـلی
فرمانروا که بود و شه لافتی که هست

هم مبـتـدای عـاشـقی ماست هـم خـبـر            در کـوچه‌اش یـتـیـم و اسـیرند رهگذر
دور کــریـم هـاسـت گـدایـانِ بـیـشـتــر            مـا سـائـل رکـوع عـلـی نـیـسـتـیـم اگر
او اِنّــمــا ولــیّــکـم اللهِ مــا کـه هـسـت

گفتی عـلی خـداست نه آئـیـنۀ خـداست            پس هرچه از بزرگی او دم زنم رواست
هـم ابـتدای صبح قـیامت هم انـتهـاست            محشرصفی ز وسعت آغوش مرتضاست
ای عـاشقان هجوم نیارید جا که هست

نقّاش، حیدر است که عالم منقّش است            مهرش حلول کرد به جان و دلم نشست
دل عاشق علی‌است، در این حُب دو آتشه است            عاشق گـناهکار اگر شد در آتش است
اما حسابش ازهمه عـالم جدا که هست

تاریخ را سپـرد به ما، رفت مصـطفی            قرآن ورق ورق شد و عترت جدا جدا
آتش به در رسید و همان شد که مرتضی            فرق علی شکافت، بخون خفت مجتبی
عباس من! صبور بمان کربلا که هست

زهرا نفس کشید که جان داشت از علی            فـریاد اگر کـشیـد زبان داشت از علی
بازو، کبود بود و نهـان داشت از علی            آن بی نشانه‌ای که نشان داشت از علی
دل بیـقـرار یافـتـنـش هرکجا که هست

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : منصوره محمدی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

عـلی بر ماسِـوا، نِـعـمَ الاَمیـر است            که ذکرش؛ منـبعِ خـیـرِ کـثـیر است

به جِد…هـر دانۀ تـسـبـیـحم امـشب            به ذکرِ یا عـلی؛ نِعـمَ الـنَصیر است


نـگـاه کـعـبه امشـب غـرق حـیـرت            دعـا امشب چه ناب و دلپـذیر است

چـو باشـد ذکـر او خَـیـرُ العـبـادات            سـعـادت، با عـلی معـنا پـذیـر است

امــیــر و قــافــلــه‌سـالار هــسـتــی            به غـایت پادشـاهی بس دلـیـر است

نـگــاه قــدســتـیــانِ عــرشِ اعـــلا            برابر با نگاهـش سـر به زیر است

هــزاران کـهــکـشـان راه شـیــری            بـه دامِ زلـف مـوّاجـش اسـیـر است

خــدا نَــبْــوَد، ولـی ذاتــاً وجــودش            شبـیه حضرت حـق بی نظـیـر است

بخوان از مأذنه”حَیّ عَلی العـشـق            که بی نامش اذان، جهلی کبیر است

قــسـیــم الـنّـار و الجَـنَّـة “عـلـی و            همان، مصداقِ بر حـقِّ غـدیر است

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : علی رضوانی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترجیع بند

درست وقت اذان بود؛ وحـی نازل شد            که دین حضرت خورشید تازه کامل شد

به لطف حضرت خورشید جان تازه گرفت            دلی که پـای نفـس‌هـای آسـمان دل شد


شکست ظرف بُلـورین ظلمت شب را            نگـاه صبح؛ وَ فـرمود ظـلـم باطـل شد

هـنـوز دیـن خــداونـد در تـلاطـم بـود            که ذوالـفـقـار عـلی آمـد و حـمـایل شد

و تیغ حضرت حیدر به خلق ثابت کرد            که لحظه های زمین خوردن اراذل شد

قسم به خلقت هفت آسمان و «ما فیهم»
فـقـط عـلی‌ست «یـدالله فـوق ایـدیهـم»

خلاصه؛ حضرت خورشید میزند فریاد            غدیر خـم پس از امروز شد عـلی آباد

نسیم، راه خودش را به زلف او کج کرد            اگر که عطر علی پخش میشود در باد

و مـادر تو خـودش بارها شهـادت داد            فـقط تویی که شدی شیر مرد مادر زاد

همیشه حضرت صدیـقـه یاعـلی گـفته            اگر که نام تو پـیچـیـده است بـین بـلاد

تو بـا خـدا و خـدا نـیـز با تو می‌مـانـد            که با تو حضرت جبریل دست بیعت داد

قسم به خلقت هفت آسمان و «ما فیهم»
فـقـط عـلی‌ست «یـدالله فـوق ایـدیهـم»

از آسـمـان خـبـر از زلـف یـار می‌آید            که پـا بـه پـای عـلـی اعـتـبـار مـی‌آیـد

همیشه حضرت زهرا کنار حیدر هست            که در کـنـار طـلا هـم عـیـار؛ می‌آیـد

میان این همه عاشق که مرتضی دارد            چـقـدر نــام تـو مـیـثـم بـه دار مـی‌آیـد

قـسم به ناد عـلی و به لافـتی که فـقـط            به دست‌هـای عـلـی ذوالـفـقـار مـی‌آیـد

برای عرض ارادت به همسرش زهرا            هـمـیـشـه حــیـدر دلـدل سـوار مـی‌آیـد

قسم به خلقت هفت آسمان و «ما فیهم»
فـقـط عـلی‌ست «یـدالله فـوق ایـدیهـم»

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تو بـا خـدا و خـدا نـیـز با تو می‌مـانـد            که با تو حـضرت الله دست بیعـت داد

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

به او دادند کشتی را که در آن ناخدا باشد            در این دنیای خـاکی او تجـلیّ خدا باشد

خدا بود و نبی بود و بنا شد حضرت خاتم            نه در روی زمین بلکه امیر ماسوا باشد


اگر چه اشـرف کـل خلایق بوده از اول            به بعثت میرسد وقتی که حرفش مرتضی باشد

چهل قرن است پیغمبر به لب ذکر علی دارد            نبی حق داشت با آیـات قـرآن آشنا باشد

علی شد نفس پیغمبر علی شد جانشین او            بنا بود از همه عالم حساب او جدا باشد

پیمبر با علی هر دو یکی هستند در باطن            اگر یا مصطفی گوئی همان یا مرتضی باشد

برای بت شکستن شد رکابش دوش پیغمبر            نمی‌فهمد کسی هرگز مقامش تا کجا باشد

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد حسین ملکیان نوع شعر : سرود وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

کسی نـیـامـده او را عـلـی جـواب کـند            علی به سمت گدایان خودش شتاب کند

کسی که خـادمـش حـیـدر حـسـاب کـند            بـه آسـمــان رود و کــار آفــتـاب کـنـد


علی فقط که علی نیست، چارده نور است

از او جدا شدن از هفت پشت ما دور است

بــرای دایــرۀ شــاعــران بـی‌تــکــرار            شده ست خطبۀ بی‌نقـطه، نقـطۀ پرگار

در اولین خـم زلفـش اسیـر شد عـطـار            هزار شاعر مضمون سرا هزاران بار

خیال وصف علی را قلم به دست شدند

شراب عشق علی را نخورده مست شدند

علی، علی‌ست و زهرا شناسنامۀ اوست            شروع او حسن است و حسین ادامۀ اوست

صفات خاص ملائک صفات عامۀ اوست            من از خودم که نمی‌گویم، این چکامۀ اوست

برای او و خدا، دل، شریک قایل نیست

میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست

که گفته روی زمین قرن‌هاست گم شده‌ایم؟            نه! ما مجـاور کوی صد و دهم شده‌ایم

مسـافـر نـجـف و کـربـلا و قـم شـده‌ایم            مُـبَـلِّـغ جـریـان غــدیــر خــم شــده‌ایــم

غـدیر از نظر شیـعه عـید الاعیاد است

خدا ولایت خود را به شیعیان داده ست

به هر که عاشق او شد اسیـر می‌گویند            به دست‌های عـلـی دسـتگـیر می‌گـویند

و اهل عرش، عـلـی را امیـر می‌گویند            هـنوز جن و مـلک از غـدیـر می‌گویند

جماعت این دو سه خط را ولی نمی‌فهمند

که چیزی از درجات عـلی نمی‌فـهـمند

عـلی که بود؟ نه می‌دانـم و نه می‌دانی            مُحب او چه عـرب باشد و چه ایـرانی

چه آشـکـار سـلامـش کـند چه پنـهـانی            چه در سلامت کـامل چه در پریـشانی

جواب می‌شـنود از عـلی: سلامٌ عـلیک

اگر مـریـد مـرامش شدی بـگـو لـبـیک

به پاست تیر و علی روی پاست وقت نماز            نماز اوست زکات و گداست غرق نیاز

دهان کعبه از این کـارهای او شده باز            که در نهـایـت ایجـاز می‌کـند اعـجـاز؟

به جز علی، که هر انگشت او هنرمند است

برای او در خیـبر به تار مو بـند است

اگـر که دشـمن او تـیـغ را غـلاف کـند            علی که جنگ ندارد، چرا مصاف کند؟

عـمر به خوبی او باید اعـتراف کـند؟!            رواست کعبه نجـف را اگر طواف کند

کجا شبـیـه به نهـج البـلاغه آمده است؟

کتاب‌های جهان را کسی ورق زده است؟

ستاره‌ای ست برای خـودش ابـوریحان            ولـی کـنـار عـلـی می‌شـود ابـوحـیـران

که گـفته نام عـلی نیست داخل قـرآن؟!            هزار بار بـخـوان از شـروع تا پـایـان

قـسـم بـه نـقـطـۀ زیـریـن بـاء بـسـم الله

عـلی ست معنی قـرآن، سخن کنم کوتاه

ستاره روزنی از وصلۀ عبای علی‌ست            روایت است سماوات زیر پای علی‌ست

به عرش رفته محمد، پی خدای علی‌ست            به نقل قول، صدای خدا صدای علی‌ست

قرار شعر بر این شد سخن شود کوتاه

چه “یا علی” بنویسم چه “فی امان الله

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

کسی که روی عـلی ذرّه‌ای حساب کند            بـه آسـمــان رود و کــار آفــتـاب کـنـد

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

در محفـلی که نام تو باشد گـناه نیست            غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست

در مکتب تو بحث سفـید و سیاه نیست            حالم بدون یاد نجـف رو به راه نیست


توصیف قدر و منزلتت کار هر‌که نیست

دریـایی و وجـود تو مانند برکه نیست

نامت به زیر سلـطه کـشـیده لغـات را            در شیـشه کرده خون رقـیق دوات را

بـر هـم زده نــظـام هـمـه کـائـنات را            میخواهم از دو دست تو برگ برات را

لطفت زیاد و خواهـش دستان ما زیاد

مـا کـم ارادتــیـم و مــرام شـمـا زیــاد

دست غـزل به مرز کـمـالت نمی‌رسد            قــدّ قــلـم بـه اوج جـلالـت نــمـی‌رسـد

صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد            بیچاره هر کسی به وصالت نمی‌رسـد

قولِ فـمن یَـمت یـرنی‌ات بـعـید نیست

جز دیدنت به وقـت وفـاتم امیـد نیست

بـاید نـوشت نـام تو را با دوات عـشق            زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق

پنهان شده به سایۀ عشق تو ذات عشق            پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق

با تو مشخـص است مسیر درست‌مان

جـانـم فـدای نـام امــام” نـخـست‌مـان

دنـیـا شـبـیه نـقـطـه ای بیـن کـتـاب تو            مانده نگاه چرخ و فـلک بر جـناب تو

جـز فـاطـمه نـبـوده کسی بـازتـاب تو            صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو

از تو تمام خـلـق بگـویـند هم کم است

آئـیـنه دار جـلـوۀ پاک تو فـاطمه است

تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست            ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست

عیدی شبیه عـید سعید "غـدیـر" نیست            هرکس که با ولایت تو هم مسیر نیست

بیراهه رفته است به پایش ثبات نیست

راهی به غیر راه تو راه نجات نیست

پـیـدا نمی‌شـود احـدی بـرتـر از عـلـی            آقـاتـر و عـزیـزتـر و بـهـتـر از عـلی

در مـعـرکه کجاست دلاورتر از علی            صدها هـزار مرتبه پیـمـبر تر از عـلی

تعریف کرده ست چنان و چنین علیست

با امـر حق برای نبی جانشین علیست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

در مـعـرکه کجاست دلاورتر از علی            صدها هـزار مرتبه پیـغـمـبر از عـلی